اشک بیطرفها در جبهه عدل و ظلم، ممکن است ارزش غریزی و عاطفی داشته باشد اما ارزش معنوی ندارد؛ مثل اشکی که هنگام تماشای صحنههای عاطفی یک فیلم میریزیم!
این که گفته شده گریستن بر حسین و گریاندن دیگران، بر دنیا و آخرت انسان تاثیرگذار است، مقصود اشکی است که مقدمات نظری و معرفتی آن فراهم شده باشد.
حاکمیت، جامعه، بازار و خانوادهای که بر حسین(ع) اشک میریزد باید در چارچوب رفتاری حسین(ع) رفتار کند و چنین اشکی، در زمره علائم تشیع و بدین معناست که من تا ابد ظلم را به رسمیت نخواهم شناخت.
اشک با چنین مقدماتی، یعنی نمیگذاریم خون حسین(ع) را از دامانتان پاک کنید و بگویید کربلا یک سوءتفاهم بود. یعنی نمیگذاریم بشریت بیطرف بماند.
این که هرسال بر حسین(ع) اشک میریزیم یعنی نمیگذاریم بشر خون به ناحق ریختهشده را فراموش کند.
اگر مساله حسین(ع) “مستکبر و مستضعف” نبود، نزد حاکمیت بسیار محترم میماند. آنها با شخص امام حسین(ع) مشکلی نداشتند، بلکه با تبعات اندیشه او مشکل داشتند.
انسان نمیتواند در معرکه حسین(ع) و یزید بیطرف باشد.
✍️ رحیمپور ازغدی
انتهای پیام/چ