سمنان میتواند «شهرک سینمایی کشور» باشد
عمار خطی، کارگردان و تهیهکننده جوان میگوید سمنان میتواند «شهرک سینمایی کشور» باشد.
به گزارش خبرنگار بیرسانه، گفتگو با این قشر از اهل هنر، از آن قسم گفتگوهایی است که در آن، سطرهای نانوشتهی بینسطور، بیش از سطرهای مکتوب گفتگوست! گفتگو با عمار خطی هم از همین جنس بود. خطی، کارگردان و تهیهکننده جوانی است که کارهای برجسته زیادی در کارنامه دارد. او موفق شده در مدت فعالیتش، آثاری تولید کند که خودش را راضی کند و مورد توجه جشنوارهها و مخاطبانش قرار بگیرد. بیمقدمه شما را به مطالعه این گفتگو دعوت میکنیم.
بیرسانه: در تصور عامه، تهیهکنندگی مساوی پول تلقی میشود! از نگاه شما پول در منظومه تهیهکنندگی چه جایگاهی دارد؟
من البته خودم را بیشتر کارگردان میدانم تا تهیهکننده، اما آن که پولِ سرمایهگذار را به عوامل پرداخت میکند، تهیهکننده است و البته مدیریت اقتصادی تنها بخش کوچکی از کار تهیهکننده است. یک تهیهکننده از نظر فنی، ناظر کیفیِ کل امور یک فیلم است و باید شناختی نسبتی نسبت به همه امورات ساخت یک فیلم داشته باشد. تهیهکنندهای مثل آقای مهران مهام، از تهیهکنندگانِ مطرح و قدیمی که شاید ایشان را با «خانه سبز» به یاد بیاورید، اساسا یک کارگردان هستند.
البته ظاهرا امروز برای تهیهکننده شدن، رابطه و پیشینه و پشتوانه اقتصادی و مالی، کافی است!
بیرسانه: این روزها فیلمهای مرتبط با آقازادگی و فساد و کلاهبرداری اصطلاحا میگیرد؛ درباره فسادها در استان سمنان فیلم نمیسازید؟
این که چقدر برای کار کردن در این حوزه ساپورت شویم، مهم است. به نظر من همه فیلمسازها دوست دارند که وارد قصههای حاشیهای جذاب بشوند. دست گذاشتن روی این قصهها البته خطرناک است؛ سیستمهای مافیایی فقط مربوط به کشورهای دیگر نیستند(میخندد) چندسال قبل شاید پیدا کردن یک قصه خوب، دشوار بود اما امروز در شرایطی زندگی میکنیم که کشورمان سرشار از قصه و سوژه است!
حتی جنگ تحمیلی ما هنوز هم قصههای جدید دارد و هنوز هم میتوانیم درباره آن فیلم بسازیم؛ چون جنگ ما از نظر قصهپردازی بسیار دراماتیک بود. سال گذشته، موضوع «سکوت»، کار خود من در جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلم کوتاه، جنگ بود؛ قصه آدمی بود که پس از سالها به خانه قدیمیاش بازمیگردد و نمیتواند هیچکس را پیدا کند اما نامش را بر سر کوچه با پیشوند شهید مفقودالاثر میبیند.
در سالهای اخیر هم به اندازه سالهای جنگ دارد قصه ایجاد میشود!
بیرسانه: در ایام شیوع کرونا، کشتی ارباب هنر، بیش از پیش شکست! چه خواسته کوچک قابل انجامی داشتید که همان هم انجام نشد؟
تقریبا هیچ کاری برای هنرمندان انجام نشد! خود هنرمندان دست به دست هم دادند و مثلا اجراهای آنلاین برگزار کردند. تمامی اقشار هنرمندان در مدت شیوع کرونا، متضرر شدهاند و کسی از آنها نپرسیده که برایتان در این 2 سال چه اتفاقی افتاده و مشکل مالی دارید یا نه؟ از دولت قبلی که خیری ندیدیم، امیدواریم لااقل در این دولت و این دوره، اتفاقی بیفتد.
بیرسانه: اگر یک مقام قضایی بودید، چه نوع فیلمی را توقیف میکردید؟
الان که فیلمها، باب میل ساخته میشود(میخندد) اما شاید لازم باشد جلوی فیلمهایی که بر اندوه مردم اضافه میکند، گرفته شود. نمیگویم پایتخت یک شاهکار است اما بسیاری از مردم، هنوز هم تکرار آن را تماشا میکنند. ما تلخیها را در زندگیمان میبینیم، دیگر لازم نیست کسی آنها را در قاب تصویر، بولد کند!
بیرسانه: اثری داشتهاید که جلوی پخش آن را گرفته باشند؟
بله و شاید دلیلش همین تلخی کار بوده. البته قرار شد اسم کار را تغییر دهیم. ماجرای کار این بود که فردی تصادف میکند و عقل خود را از دست میدهد. طبق قانون، دیه کامل به خانواده چنین شخصی تعلق میگیرد و اگر فرد عقل خود را به دست آورد، باید پول را پس را بدهد! حالا این فرد عقلش را به دست آورده اما خانواده پول را خرج کردهاند و او باید پول را پس بدهد.
هنرمند از شرایط جامعه و پیرامونش به شدت تأثیرپذیر است و تلخیها شاید از اینجا ناشی میشود.
بیرسانه: شاید در شبکه نمایش خانگی آزادی بیشتری وجود داشته باشد.
بله همینطور است.
بیرسانه: تا کجا تن به حذف و اصلاح میدهید؟
من آنچه میخواهم را میسازم، اما آنچه میخواهند را تحویل میدهم.
بیرسانه: سال 82، در کاری به نام «ناموسپرستان» برگرفته از اثر غلامحسین ساعدی، حضور داشتید. چرا اقتباس از آثار نویسندگان بزرگ کمتر اتفاق میافتد؟
اقتباس بسیار مهم است و آثاری نظیر گاو کار آقای مهرجویی را خلق میکند. زخم کاری را که مردم دوست دارند، اقتباس از آثار مکبث است. ما آدمهای بزرگی را در ادبیات و به ویژه ادبیات معاصرمان داشتهایم اما جز در مواردی معدود، برای اقتباس، به سراغ آثارشان نرفتهایم. آثار آقای غلامحسین ساعدی، از شاهکارهای ادبیات نمایشی ماست. عباس نعلبندیان هم از نویسندگان بزرگی است که آثارش هنوز هم جذاب است.
میشود با اقتباس از آثار بزرگان، اثرهای فاخری خلق کرد. من دوازدهسیزدهساله بودم که کتاب «ناموسپرستان» آقای غلامحسین ساعدی را خواندم و نمایشنامهای به نام دعوت برای مراسم مچگیری را بر مبنای آن نوشتم.
بیرسانه: حتی در حوزه قصههای دینی هم کاری که آقای لطیفی در سریال صاحبدلان کردند، جالب و قابل تکرار است. بگذریم! بین کسانی که در سمنان مشغول بازیگری هستند، چه کسانی را آتیهدار میدانید؟
علیرضا مویدی و مجید چنگیزیان بازیگران بسیار توانمندی هستند. استاد مهرداد طوسی هم به نظرم از نوابغ بازیگری هستند. آقای فریدون امیرعبداللهیان و حسین سلطانعلیان هم از بازیگران خوب استان سمنان هستند.من در چهار دوره از سریال پایتخت، بازیگران فرعی را معرفی میکردم و تعداد بازیگران در مازندران، قابل مقایسه با سمنان نیست. من نمیگویم بازیگران استان سمنان پول نگیرند اما میگویم ابتدا خودتان را عرضه کنید.
اخیرا کسی به من میگفت شنیدهام با پول دادن به بازیگر مشکل داری! گفتم اینطور نیست اما با پولهایی که ما میگیریم نمیتوانیم از بخش فنی، بزنیم. در استان سمنان به طور کلی با مشکل بازیگر مواجه هستیم. شاهرود البته بازیگران خوب بیشتری نسبت به سمنان دارد.
بیرسانه: جایی در استان برای تعلیم دیدن بازیگران وجود دارد؟
امیدوارم کسی به خودش نگیرد اما در اینجا کسانی کلاس آموزشی بازیگری دارند که به خودشان به عنوان بازیگر نمیتوان اعتماد کرد. در مقابل، دوستانی هستند که میگویند ما میخواهیم فیلمی بازی کنیم و دیده شویم و اتفاقا جلوی قاب دوربین خوب ظاهر میشوند. من به عنوان کارگردان، کاری ندارم که شما کلاس بازیگری رفتهاید یا نرفتهاید؛ من به شما فیلمنامه میدهم و میگویم آن را بخوانید.
بازی گرفتن از بازیگر به کارگردان بستگی دارد. من در «داستان عامهپسند» از بازی خانم طیبه سنائینژاد استفاده کردم و همسر ایشان آقای رضا نجمالدین که از اساتید فیلمبرداری و عکاسی هستند، میگفتند فکر نمیکردم همسرم بتواند به این سبک بازی کند. ما بازیگر باهوشی که همه مدیومها را بشناسد، کم داریم با این وجود، خودبزرگپنداری گاهی به بازیگران ما آسیب میزند.
بیرسانه: چرا صداوسیمای سمنان اینقدر کممخاطب است؟
بخش عمده مشکلات، مربوط به کمبود اعتبارات است. من دو کار نسبتا مشابه برای شبکه سراسری و شبکه سمنان انجام دادم اما اعتباری که به پروژه در تهران اختصاص پیدا کرد، بیاغراق، بیستبرابر اعتباری بود که در سمنان به پروژه اختصاص پیدا کرد.
بیرسانه: چه شد که به سمنان آمدید؟
من کارشناسیارشد را در دانشگاه صداوسیما خواندم. وقتی در این دانشگاه درس میخوانید، شما را بورسیه میکنند و باید چندسالی در صداوسیمای یکی از استانها خدمت کنید. من اول تهران را انتخاب کردم که میدانستم نمیشود و انتخاب دومم سمنان بود، که شد. دلیل انتخاب سمنان، نزدیکی به تهران بود. از زندگی در سمنان بسیار راضیام.
بیرسانه: بنابراین هیچ خویشاوندی در سمنان ندارید.
هیچکس، من و همسرم و فرزندانم در سمنان هستیم و دوستانی هم هستند که از بودنشان خوشحالم. وقتی به سمنان میآمدم خیلی غصهدار بودم که از یک فضای بزرگ به شهری کوچک میروم اما در همان روزی که مشخص شد که باید به سمنان بیایم، با خانم نگین خواجهنصیر، در رادیو برنامه زنده داشتیم؛ آن روز خانم خواجهنصیر به من گفت خدا وقایع را خوب کنار هم میچیند. و همین اتفاق هم افتاد.
از روز اولی که آمدم، میگفتند سمنان، خاک دامنگیری دارد. درست میگفتند! سمنان، شهری است که برای زندکی، انرژی و حال خوبی دارد. الان امکان رفتن به پایتخت یا شهرهای دیگر برای من فراهم است؛ اما برای چه بروم؟ بستر کار در اینجا برای من فراهم شد و من خودم را مدیون سمنان میدانم.
بیرسانه: در مصاحبهای گفته بودید به جشنواره فجر دلخوش هستیم؛ به چه چیزِ جشنواره فجر دلخوش هستید؟
در کشور ما بستر دیگری جز جشنواره فجر و جشنواره فیلم کوتاه تهران برای فیلمسازان وجود دارد. موضوع این است که فقط به فجر دلخوش هستیم. این دو جشنواره در خاورمیانه و دنیا حرفهایی دارند. تنها دلخوشی ما این دو جشنواره است اما به هر حال، حضور در جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلم کوتاه تهران اتفاق مهمی است، تنها اتفاق خوب زندگی ما(میخندد)
بیرسانه: جایی از استان سمنان هست که به عنوان یک لوکیشن بکر به آن فکر کرده باشید؟
سمنان میتواند شهرکِ سینمایی کشور باشد. در این استان چهارفصل، هر لوکیشنی که بخواهید پیدا میشود. سمنان میتواند از این طریق درآمد داشته باشد و در مقابل، برخی حمایتها، برخی مولفههای درآمدی را برای این شهر تعریف کرد. برخی شهرها در دنیا، میکوشند که برای ساخت فیلمها بسترسازی کنند تا فضای شهریشان مطرح شود.
اینجا فرایندها معکوس است! وقتی میخواستیم داستان عامهپسند را شروع کنیم، مدیریت شهری شاهرود از ساخت این فیلم در این شهر استقبال کرد اما در همان بدو امر، از هر حمایتی دریغ کردند. من دیدم که مسئولین استان، جایی گفته بودند که درخواست کردهایم بخشی از فیلم سلمان در سمنان ساخته شود، ما تمام هزینهها را تقبل میکنیم؛ شما اگر این اعتبار دارید چرا برای فیلمسازان همین شهر هزینه نمیکنید؟
وقتی کمترین هزینهها را به فیلمسازان جوان سمنان میدهید، روشن است که نمیتوانند اثری بسازند که مطرح شود. اگر میخواهید پز بدهید، روی ظرفیتهای شهر خودتان سرمایهگذاری کنید و مطمئن باشید که نتیجه میگیرید. فیلمی که ما اینجا با 200 میلیون میسازیم را از نظر کیفی بگذارید کنار فیلمی که با 3 میلیارد تومان ساخته میشود. ما با کمترین هزینهها فیلمهای با کیفیت بالا میسازیم.
اینها را که میگوییم ممکن است برخی بگویند خب نسازید! مراکز صداوسیما در سایر استانها بعضا یک کارگردان هم ندارند اما ما اینجا سه تیم کامل فیلمسازی داریم. مرتضی فیض به شدت هنرمند خلاقی است و اگر بستر خوبی برای او فراهم شود به شما اطمینان میدهم که او از فیلمسازان خوب کشور خواهد بود. چرا استعدادهایی اینچنین، به واسطه بیتوجهی بلااستفاده میمانند؟
فکر میکنید آقای محمد شکیبا از استعدادهای طراحی پوستر است، در سمنان ساپورت شده؟ مازندران از این نظر نسبت به سمنان وضعیت بسیار بهتری دارد اما وقتی دو سه ست کامل فیلمسازی در استان داریم، چرا از آن استفاده نکنیم؟ کسی به این حرفها گوش نمیکند!
بیرسانه: بگذارید بحث را با سخنان شیرین به پایان ببریم! پدربزرگتان تعزیهخوان بودند؟ چیزی از ایشان به یاد دارید؟
بله پدربزرگم تعزیهخوان بودند اما من ایشان را به یاد ندارم چرا که در جوانی پدرم، از دنیا رفتهاند اما تعزیه جزو هنرهای نمایشی و روی ما هم اثر گذاشته(میخندد)
انتهای پیام/ح
ممنون گزارش خیلی خوبی است
موفق باشید