گفتگوی اختصاصی بیرسانه با امام جمعه پیشینِ نامتعارفِ لواسان
حجتالاسلام لواسانی میگوید امام و رهبری از اما توقع متعارف بودن ندارند؛ آنها از ما انقلابی بودن میخواهند.
نامتعارف! این کلیدواژهای بود که امام جمعه پیشین لواسان در توئیتی با استناد به آن، خود را از نگاه برخی مسئولان توصیف کرد! امروز گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین لواسانی را از همین واژه آغاز کردیم؛ امام جمعه مویسپیدی که الگوی فسادستیزی بسیاری از جوانان بوده و هست. از مقدمه میکاهم و شما را به مطالعه این گفتگو دعوت میکنم:
بیرسانه: جناب حجتالاسلام لواسانی! یکی از عبارات کلیدی بکاررفته توسط حضرتعالی در روزهای اخیر این بود که فرمودید به شما گفته شده امام جمعه متعارفی نیستید. گمان میکنم واگرایی قابل تأملی میان «متعارفها» و «نامتعارفها» شکل گرفته است که شاید بتوان آن را به اسلامِ متعارف و اسلام نامتعارف هم تعمیم داد. آسیب این متعارفطلبی چیست؟
هیچکس حق ندارد از آرمانهای امامین انقلاب عقبنشینی کند. از آنچه که امامین انقلاب گفتهاند نباید یک قدم عقب گذاشت و یک قدم جلوتر برداشت. نقل کردهاند که سلمان محمدی، پشت سر علیبنابیطالب(ع) حرکت میکرد و شاهدان، یک جای پا را مشاهده میکردند؛ او دقیقا پا بر جای پای امیرالمومنین(ع) مینهاد. ما جز این راهی نداریم. اگر میخواهیم این انقلاب به ثمر برسد، نه باید کندروی داشته باشیم و نه تندروی؛ نه محافظهکار و مصلحتاندیش باشیم و نه به نام انقلابیگری بر منطق پای بگذاریم.
امام و آقا از ما توقع متعارف بودن ندارند؛ آنها از ما انقلابی بودن را میخواهند. خود حضرت آقا میگویند من دارم شمشیر میزنم یعنی توقع دارم که شمشیر بزنید. این که مودبانه کناری بنشینیم با این منطق نمیسازد. من خواندهام و شنیدهام که برخی آقایان میگویند کار روحانی و امام جمعه این نیست که با فساد بستیزد بلکه امام جمعه باید کار فرهنگی کند!
میگویند مبارزه با فساد کار نیروهای امنیتی و قضایی است و تو به عنوان امام جمعه باید کار فرهنگی بکنی! چنین امام جمعهای از نظر برخی، متعارف است. نامتعارف چه کسی است؟ همان که آقا از ما میخواهد؛ همان که شمشیر میزند. بگذارید داستان عابس در کربلا را مثال بزنم. عابس وقتی وارد کربلا شد، زره را از تن خارج کرد و برهنه شد. خب، این نامتعارف است! تو که به میدان میروی، زره بپوش! نه! گاهی باید برهنه به میدان جنگ رفت.
انقلابی بودن، با بالانشینی و مودب بودن و کارهای کلیشهای قشنگ که به درد آمار میخورد، نمیسازد. با این مدل رفتارها نمیتوان انقلاب را به پیش برد. ما ندیدهایم که آقا و امام اینطور رفتار کنند.
بیرسانه: جناب لواسانی! کلیدواژههای شفافیت و پاسخگویی در سخنان بسیار پرتکرار است. شاید بتوان گفت یکی از پایههای مهم حکمرانی اسلامی، امکان نظارت مردمی بر حاکمیت و پاسخگویی شفاف حاکمان به مردم است. در طول سالهای گذشته از انقلاب چه اتفاقی افتاد که حتی برخی از افراد که در جایگاههای دینی قرار دارند، به مصاف شفافیت و پاسخگویی آمدهاند؟
این امر البته در جامعه ما ریشههای فرهنگی دارد. ما از حیث تاریخی و فرهنگی، چندان علاقهای به آغوش گشودن به روی شفافیت نداریم. انقلاب این کلیشه را شکست اما این شرایط بار دیگر به جای نخست بازگشت و ما باید از این راه بازگردیم. حضرت آقا در بیانیه گام دوم، خواستهاند که شرایط به ریلهای نخستین و اصیل انقلاب بازگردد. ما باید مشارکت مردم را در امور عمومی، یعنی اموری که مربوط به خود مردم است، جدی بگیریم.
اگر به دنبال عدالت هستید باید بدانید که عدالت یعنی حضور مردم به نحوی که قدرت تقسیم شود. عدالت یعنی توزیع قدرت. قرآن میگوید لیقومالناس بالقسط. مردماند که باید عدالت را برقرار کنند و برای برقراری عدالت، مردم باید در جریان امور باشند. لازمه مشارکت مردمی در برقراری عدالت، شفافیت است. در اینجا باید تذکار دهم که نوع غربی شفافیت مذموم است.
ما شفافیت شیطانی را که بر تجسس در زندگی خصوصی مردم بنا شده، اساسا قبول نداریم. ما شفافیت رحمانی میخواهیم؛ یعنی همان چیزی که علیبنابیطالب(ع) میفرمود و میخواست. حاکم در مقام حاکمیت باید امور مردم را شفاف کند. تکرار میکنم، تجسس در زندگی خصوصی مردم، شفافیت شیطانی است. جز در مسائل امنیتی و نظامی که ذاتا باید ناشفاف باشند، سایر امور مردم باید شفاف باشد.
بیرسانه: آنچه که در ماجرای برکناری شما اتفاق افتاد، عبرتآموز بود. عملکرد شما نشان داد که مردم از روحانیتی که دل در گرو منافع مردم دارد و حق میگوید، دلزده نشدهاند؛ نشان داد که مردم علاقهمندند که در نماز جمعه حضور پیدا کنند اگر نماز جمعه محل ستیز با مفسدان باشد. شما سالها بر منبر نماز جمعه به مردم آموزش دادهاید؛ خود شما از ماجراهای اخیر چه آموختید؟
امید! این که مردم سخن بگویند و نظر بدهند، امیدبخش است. حتی آنها که با حضور مردم در کسوت امام جمعه، مخالفت میکنند هم به «گفتگو» کمک میکنند. گمان نکنید که هرکس از من تعریف کند، خوب است و هرکس مخالفت کند، بد است. همین گفتگوهاست که جامعه را میسازد. شهید مطهری میفرمود ناخنک زدنهای متکلمین بود که فلسفه را بارور کرد.
همین گفتگوها، همین نقد کردنها و همین مباحثهها امید را برمیانگیزد. این که آدمها با هم حرف بزنند، موجب پیشرفت جامعه میشود. فضای مجازی، ذاتا تند است. برخی چشمشان را میبندند و در موافقت و مخالفت با افراد، هرچه میخواهند میگویند. ما که با آقای حاجعلیاکبری دعوا نداریم. ایشان واقعا انسان متقی و باصفایی هستند. این که ما چشم ببندیم و هرچه میخواهیم به ایشان بتازیم، درست نیست.
فارغ از این، همین که مردم در فضای مجازی نقد میکنند و به دنبال پاسخ هستند، امیدبخش است. باید بکوشیم در این فضا از تهمت و توهین، احتراز کنیم. این رویهها بر خلاف اسلام است. در مجموع این واکنشها نشان داد که انقلاب زنده و پیشرونده است.
بیرسانه: به عنوان یک جوانِ امامندیده، در این گفتگو از شما آموختم.
به شما جوانها توصیه میکنم که بیانات امام و آقا را با دقت بخوانید. مهم است ما در خط امام و آقا باشیم. جدا شدن از خط امام و آقا خسارتبار است؛ مثل جدا شدن احمدینژاد از این خط.
بیرسانه: برخی میکوشند که بگویند جریان مطالبهگری نسبتی با امام و آقا ندارد.
این سخن غلطی است. رهبر مطالبهگران، آقاست. پرتکرارترین واژه در سخنان آقا عدالت است. آقاست که برای عدالت حرص میخورد. هرکس که از آقا جدا شود، مرتکب خطایی محض شده است. این، مبنایی عقلانی دارد. ما نشان دادهایم که نه میخواهیم از ایشان عقب بیفتیم و نه میخواهیم از ایشان جلو بزنیم و هرجا که خطا کنیم، با نگاه به آقا خودمان را تصحیح میکنیم.