مروری بر اشکالات ساختاری مجلس شورای اسلامی
مجلس هنوز گرفتار آیین نامه داخلی است که به شدت شکل گرا است و ابزارها، روش ها و تشریفات را بر اصول کلی و اهداف، ترجیح می دهد.
به گزارش بیرسانه، دانیال یادگاری از فعالان مطالبهگر دانشجویی مقالهای نسبتا بلند شامل اشکالات وارد بر مجلس شورای اسلامی را در اختیار این رسانه قرار داده است. بخش نخست این مقاله را در ادامه میخوانید:
ساختارهای مجلس ایرادات بنیادی دارد
برخی ایرادات و مشکلات مجلس، ساختاری است. یعنی ربط مستقیمی به مجلس نهم یا دهم ندارد و تا وقتی این اشکالات مبنایی و ساختاری حل نشود، مجلس یازدهم و مجالس بعدی هم از این آسیبها رنج خواهند برد. طراحی ساختار مجلس مشکل دارد. یک بخشی هم برمی گردد به اینکه چه کسانی برگزیده شدند. به همین خاطر هر چقدر ما سعی کنیم نمایندگان مطلوبتری را روانه مجلس کنیم، تا این اشکالات ساختاری و مبنایی برطرف نشود باز هم مجلس در انجام وظایف خودش ناتوان خواهد بود.
انفعال
نمایندگان مجلس بار بسیار سنگینی بر دوش دارند. مجلس نباید تبدیل به تصویب کننده صرف لوایحی شود که از دولت می رسد. پس نمایندگان باید طرح بدهند. طرح های ساختاری، کلان نگر و طرح هایی که محصول فهم صحیح و جامع شرایط باشد. نشود که مجلس اسیر روزمرگی بشود و لوایح به شدت مسئله دار و نادرست را که این سازمان و آن وزارتخانه می نویسد در چارچوب همان روابط ناسالم قدرت- ثروت تصویب کند.
شکلگرایی
مجلس هنوز گرفتار آیین نامه داخلی است که به شدت شکل گرا است و ابزارها، روش ها و تشریفات را بر اصول کلی و اهداف، ترجیح می دهد. گرفتار شدن مجلس در این آیین نامه داخلی مصداق کامل شکل گرایی است. این آیین نامه از زمینه ها و از مسائل مستحدثه حرفی نمی زند. فقط حداقل ها را بیان می کند. مثلاً می گوید کمیسیون ها باید به فلان امور بپردازند، اما نمی گوید چگونه. نباید به آیین نامه داخلی به عنوان یک هدف و وحی منزل نگاه کرد.
جزئینگری و غفلت از نگاه ساختاری
یعنی باید دید که آیا آنچه تبدیل به یک معضل برای پارلمان و به طور کلی حکومت ما شده، برخورداری نمایندگان از حقوق و مزایای آشکار و رسمی شان است یا برخورداری های غیررسمی، زیرزمینی و رانتی. باید بر روی محو رابطه ساختاری قدرت- ثروت تمرکز کرد. افراد نباید به دلیل جایگاهشان در حکومت به امتیازات اقتصادی ویژه دسترسی داشته باشند. این فرصت های ویژه را باید سوزاند. موافقت های اصولی گرفتن، شرکت های اقتصادی تأسیس کردن، به فکر بازنشستگی بودن، به فکر بعد از نمایندگی شان بودن و… باید اینها را از ریشه خشکاند و تا این کار انجام نشود عدالت معنا ندارد. اذهان باید آموزش ببینند که نگاه ساختاری بکنند
سازمانگرایی
مجلس باید موضوع گرا باشد نه سازمان گرا. کمیسیون ها باید موضوعات تحت مربوط به خود را پی گیری کنند نه اینکه بگویند فقط فلان سازمان ها در حوزه من قرار دارند و از توجه کلان به مجموعه عوامل و نهادهای دخیل در موضوع، باز بمانند. شاید نیاز به ادغام بعضی سازمان ها باشد یا برعکس بعضی سازمان ها از هم تفکیک شوند. اگر به این نکته توجه نشود مجلس موفقی نخواهیم داشت.
رقابت برای ورود به مجلس نخبهزداست
ابتداییترین قسمت بحث مکانیسم انتخابات مجلس است. مکانیسم انتخابات مجلس عملا به صورتی طراحی شده که فضا برای ورود نخبگان فراهم نیست. نخبه به معنی مثبتش؛ یعنی به معنای اینکه کسانی که واقعا به تعبیر حضرت امام عصاره فضایل ملت باشند. حالا منظور از فضلا کسانی است که در واقع لیاقت ورود در این عرصه قانون گذاری و نظارت را داشته باشند. چه دلایلی وجود دارد؟
یکی اینکه شرایطی که برای نامزدی در انتخابات بود – تا همین مجلس یازدهم- شرایط بسیار سطح پایین و به تعبیری سخیف بود. اصلا منظورم این نیست که کسی که مدرک کارشناسی ارشد دارد حتما آدم صالحی هست ولی منظورمان این هست که به هر حال شما بیایید و برای نمایندگی مجلس حداقل یک شرایطی را بگذارید؛ این اولین مشکلی است که کسانی که میخواهند وارد مجلس بشوند در واقع خوب غربالگری نمیشوند
فشار به شورای نگهبان برای عدم غربالگری درست
بحث بعدی اینکه نظارتی که شورای نگهبان انجام میدهد، این نظارت هم متاسفانه روش صحیحی نیست و باعث میشود افرادی وارد مجلس بشوند که به دلایل متفاوت مشکلات جدی داشته باشند. روزنامه کیهان تعبیری را به کار برده بود که این تعبیر، تعبیر درستی بود در مورد مجلس هفتم{بهمن 86}، اما به کار بردنش خیلی مشکل داشت. گفته بود شورای نگهبان تحت فشار بعضی افراد را تایید صلاحیت کرده بود برای نامزدی انتخابات مجلس هفتم، تعبیر درستی بود. که در همان سال بسیاری از نمایندگان چهره واقعی خود را نشان دادند و جز سرآمدان در حوزه فساد در کشور شدند!
مردم عادی به هر حال امکانات اطلاعاتی و امکانات پشتیبانی اطلاعاتی ندارند که سوابق افراد را بدانند و شورای نگهبان و وزارت کشور وظیفه دارند به عنوان امناء ملت افراد ناصالح را از حوزه نامزدی خارج کنند.
شهرت مقدمه ورود به مجلس
بحث بعدی مکانیسم رقابتهای انتخاباتی مجلس است. تا امروز بدون هیچ تعارفی کسی میتواند در انتخابات مجلس برنده بشود که دو تا خصلت داشته باشد: یا توان حجم انبوه تبلیغات را داشته باشد، و یا از گذشته چهره مشهور و ماندگاری در عرصه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و مورد پذیرش جناح ها و قبیله های سیاسی مدت دار باشد تا بتواند یک شبه به صورت آسانسور وار در لیست های جناحی قرار بگیرند، تعداد کسانی که از گذشته چهره مشهوری هستند تعداد مشخصیاند معمولا کسانیاند که مسئولیتهای اجرایی کلان داشتند، همیشه در رسانه بودند و خود همین یک آفت هست. یعنی عملا انتخابات برگزار میشود تا چرخش نخبگان اتفاق بیافتد اما در همین انتخابات به واسطهی اینکه مردم به چهرههای مشهور رای میدهند و خود این عملا راه را برای فعال شدن مجلس میبند
تبلیغات انبوه میلیونی!
از آن طرف دومین عامل برتری در انتخابات این است که فرد، قدرت تبلیغاتی بالایی داشته باشد. قدرت تبلیغاتی بالا به مدد پول فراهم میشود.
خوب این افراد را اگر قبلا از کارمندان دولت تصور کنیم یا حتی اگر یک هیئت علمی شاخص و مبرز هم باشند، ارقام مطرح شده در مورد هزینه کرد تبلیغات انتخابات برای هیئت علمی شاخص و مبرز مبلغ قابل توجهی است. خوب قاعدتا این افراد فاقد همچین مبلغی هستند خوب طبیعی است که این افراد باید این پول را از جایی تهیه کنند و این در واقع ورطهای است که اینها به دام کسانی یا جریاناتی سقوط میکنند که این افراد یا این جریانات بعدا مخل وظایف نظارتی نمایندگان میشوند. حالا این افراد یا باید خودشان بروند و دست نیاز به سوی افراد متمکن دراز کنند یا افراد متمکن میآیند سراغ اینها؛ که طبیعی است میدانید وقتی که یک فرد متمکن میآید سراغ یک نامزد نمایندگی، قطعا چه اهدافی دارد.
کمکهای مردمی یک طنز است!
این جمله نخنما و کلیشهای که ما هزینهای نداشتیم و کمکهای مردمی بود، فقط به عنوان جمله طنز شمرده میشود. و اگر گوینده این را جدی بگوید فقط توهین به افکار عمومی است. خوب میدانیم هزینههای چند میلیاردی و بیش از این حتی اگر سطح کشور را در نظر بگیریم، این هزینهها هزینههایی نیست که متاسفانه منبع درستی برای تامینش وجود داشته باشد. همین هزینهها در واقع سرمایه گذاری است برای اینکه مجلس وظایف نظارتیاش را درست عمل نکند. یعنی وقتی که میبینیم یک جریان سیاسی برای انتخابات مجلس میلیاردی هزینه میکند؛ طبیعتا این جریان سیاسی کسی یا کسانی سرمایه گذاری کردند که جریان وامدار آنهاست.
دنبال راه حل دینی باشیم
این سازوکار، سازوکار غلطی است، من اصلا معتقد به الگو برداری از جاهای مختلف دنیا نیستم. من معتقدم که متون دینی ما این قدر غنی هست که بتواند ما را تغذیه کند. میگویم که باید به فکر این باشیم که این عرصههایی که باعث میشوند مجلس از ابتدا فلج بشود، جلو این عرصهها را باید گرفت.
شرکت در عروسی و عزا، مقدمهی ورود به مجلس
افرادی میتوانند وارد مجلس بشوند که عمدتا چهرههایی هستند، که من نمیدانم چه تعبیری میتوانیم برایشان به کار ببریم آدمهایی که بیشتر با سماجت، شناخته میشوند، آدمهایی که پررو باشند. مثلا الان یکی از راهکارهایی که چند سالی است دو سه دوره در مجلس باب شده و خیلی خوب جواب داده، این هست که افراد از یک سال قبل از انتخابات مجلس طرف در حوزه انتخابیهای که قرار است در آن شرکت کند حاضر میشود و در همه مجالس عروسی و مجالس ختم بدون دعوت شرکت میکند. مثل صاحب عزا پیراهن مشکی میپوشد و دم در میایستد. با پررویی تمام! من نمیدانم چند تا آدم فاضل، چند تا آدم اهل علم، چند تا آدم کارشناس، چند تا آدم جدی حاضرند به این کارهای سخیف دست بزنند. و این یک مکانیسم رای آوردن است، یعنی غیر از اینکه فرد به عنوان بحث تبلیغات که گفتم وامدار پولهای مبهم و مشکوک میشود، این هم یک مکانیسم دیگر است. یعنی عملا اگر یک فرد فاضل بخواهد در یک حوزه انتخابیهای به ویژه در شهرستآنها باید با چهرههایی رقابت بکند که این چهرهها من میخواهم بگویم دریدههای سیاسی هستند. حالا این تعبیر نمیدانم رساتر از این به ذهنم نمیرسد، آدمهای دریده و پررویی که حاضرند برای یک رای هر لجاجتی را به خرج بدهند.
آزمون برای ثبتنام در انتخابات: لااقل قانون اساسی!
انتخابات ریاست جمهوری یک مقداری از این فضا فاصله گرفته با اصلاحاتی ناقصی که در این مدت صورت گرفته و به علاوه چون تبلیغات تبلیغات رسانهای شده و عملا مثلا دو تا کارشناس مینشینند، گرچه انتخابات ریاست جمهوری هم ضعفهای جدی دارد. ممکن است که الان آقایانی که متصدی انتخابات مجلس هستند بگویند که خیلی خوب چون تعداد نامزدها زیادند ما نمیتوانیم چنین کاری بکنیم. من میگویم خوب چرا کاری بکنیم که تعداد کاندیداها اینقدر زیاد باشد، شرایط اولیه را طوری بگذارید که نامزدها هر چه ممکن است کمتر بشوند. ببینید این یک رویه عادی است که حالا این جزء نواقص جدی مجلسهای ما از اول تا حالا بوده، وقتی یک نفر وارد مجلس میشود بطور ابتدا به ساکن، این آدم اگر با هوش باشد باید یکی دو ماه بگذرد تا به آیین نامه داخلی مجلس مسلط بشود و معمولا یکی دو سال میگذرد، بعد میبینیم که فلان مجلسی دارد تذکر میدهد و تذکرش اصلا وارد نیست، چون آیین نامه مجلس را بلد نیست. خیلیهاشان قانون اساسی را بلد نیستند که به آن استناد کنند و اخطار قانون اساسی بدهند. خوب واقعا اینکه یک آزمونی گرفته بشود که به هر حال کسانی که میخواهند وارد مجلس بشوند لااقل قانون اساسی را بلد باشند.
ادامه این مطلب به زودی منتشر میشود.