30 سال است که منتظر گشودن درهای کاروانسرا به روی مردم هستیم
بخش دوم گفتگوی بیرسانه با استاد ماشاءالله عمید، هنرمند نامآشنای سمنانی
به گزارش بیرسانه، در بخش نخست گفتگو با استاد ماشاءالله عمید، هنرمند نامآشنای سمنانی، از عدم استقبال ارشاد از جشنواره «بر آرت» سخن گفتیم و از سمبل سمنان و دشوارتر شدن بومگردی و بسیاری از مسائل دیگر. در بخش دوم گفتگو با استاد عمید موضوعات مهمی درباره کاروانسرای شاهعباسی و پیادهراه امام مطرح شده است. بیمقدمه شما را به مطالعه این گفتگو دعوت میکنیم:
بیرسانه: آیا همچنان مایل هستید که میراث فرهنگی مکانی را به عنوان خانه صنایع دستی در اختیار هنرمندان قرار دهد؟
بله، همه دوست داریم خانه صنایع دستی داشته باشیم اما وقتی دیدم که این درخواست به نتیجه نمیرسد، خودم دارم شخصا این کار را میکنم. یک خانه تاریخی در اختیارم بود که قرار بود از آن استفاده گردشگری بکنم؛ در حال تبدیل بخشی از آن خانه به خانه صنایع دستی هستم. این خانه 11 اتاق دارد؛ 2 اتاق آن برای اسکان گردشگران و مابقی در حوزه صنایع دستی استفاده خواهد شد.
در این خانه، کلاسهای آموزشی، ورکشاپ و فروشگاه صنایع دستی خواهیم داشت. انجام این اقدامات با امکانات دولتی چندان مقرونبهصرفه نیست و خیلی هم تحویل نمیگیرند! برآوردهای مالی من البته مربوط به پیش از گرانیها بود و قدری برای انجام این کار با کمبود منابع مواجه شدهام. اگر امکانپذیر باشد قصد دارم تسهیلاتی اخذ کنم و از دو ماه دیگر، اقدامات باقیمانده را به انجام برسانم.
البته اقدامات زیادی باقی نمانده و امیدوارم این مکان تا پایان سال مهیا شود.
تحقیق درباره خرمهرهها؛ از ترکیه تا افغانستان!
بیرسانه: پیشتر به تحقیقاتی که درباره خرمهرهها انجام دادهاید اشاره کردید؛ این تحقیقات به جایی رسیده است؟
تحقیقاتم جدیتر شده است. باید بدانیم که این مهرهها تا کجا پیش رفتهاند. من پیشتر سفری به ترکیه داشتم. در ترکیه این مهرهها را میشناختند. قرار بود سفر بعدیام به افغانستان باشد که اکنون مشکلاتی در این کشور بوجود آمده است و علیرغم این که بسیار به این سفر علاقه دارم، فعلا امکان آن وجود ندارد. فعلا تحقیقاتم را با افغانستانیهایی که در سمنان میشناسم، پیش بردهام.
کتابم در این زمینه احتمالا سال آینده آماده میشود.
کاش مسئولان برای خواهرخواندگی سمنان و پاریس تلاش میکردند
بیرسانه: سمنان یکسری مولفههای هویتی خاص دارد؛ به نظر شما این مولفهها با ذهن مردم کدام کشور در جهان سازگارتر است؟ بعبارتی، به نظر شما سمنان از نظر فرهنگی میتواند با کدام کشور بیشتر مرتبط باشد؟
من مسأله خواهرخواندگی در کشورهای مختلف را دنبال کردهام. علاقه خود من این بود که خواهرخواندگی سمنان با پاریس، به عنوان یکی از بزرگترین مراکز فرهنگ و هنر باشد. من در اینباره چندان شناخت ندارم؛ اما میدانم به هرکجای دنیا که بروید، سفال وجود دارد. سفال در ترکیه، آلمان، فرانسه و سوئد حضور دارد. ما با برخی از این کشورها در ارتباط هستیم.
قلمزنی شاید مختص ایران و چند کشور پیرامونش مثل ترکیه است و من نشنیدهام که در کشوری مثل آلمان کسی قلمزنی کار کند؛ اما به نظر من، سفال بسیار جهانشمولتر از قالی و گلیم و قلمزنی است. جواهرسازی در سراسر دنیا وجود دارد و سنگتراشی هرجا که سنگ خوب داشته باشد، پا میگیرد. شاید اگر در شمال زندگی میکردیم، از نظر محصولات چوبی میتوانستیم با تایلند ارتباط برقرار کنیم.
برخی چوبهایی که در تایلند و تایوان وجود دارد، بسیار مستحکم، کمیاب، خاص، بسیار گرانبها و در حکم الماس است. ما این چوبها را در اختیار نداریم. من فکر میکنم سفال و سنگتراشی سمنان میتواند جهانی شود. خواهرخواندگی و برادرخواندگی میتواند به صنایع دستی سمنان بسیار کمک کند. برقراری ارتباط میان دو شهر جهان به نحوی هنرمندان دو شهر بتوانند به راحتی به کشورهای یکدیگر سفر کنند و آثار یکدیگر را ببینند، اهمیت دارد.
30 سال است که منتظریم درهای کاروانسرا به روی مردم گشوده شود
بیرسانه: کاروانسرای شاهعباسی سمنان مدتهاست که در بند ادارهکل زندانهاست. امروز هم ادارهکل زندانها بیتوجه به مطالبات مردمی برای رعایت حریم کاروانسرا و تخریب ساختمانهایی که منظر این بنای ارزشمند تاریخی را خدشهدار کردهاند، در حال تبدیل ساختمان ملاقات با زندانیان به محل عرضه محصولات تولیدشده توسط زندانیان است! به عنوان یک هنرمند دیدگاهتان درباره کاروانسرا چیست؟
فکر میکنم بحث کاروانسرا با چهار پنج رئیسجمهوری که به سمنان آمدهاند، مطرح شده باشد. ما به همه روسای جمهور در این ارتباط نامه نوشتیم و از آنها آزادسازی کاروانسرا را طلب کردیم. خوشبختانه سال گذشته در سفر آقای رئیسی به سمنان، مقرر شد که کاروانسرا آزاد و واگذار شود. اگر این بنا در اختیار میراث فرهنگی قرار بگیرد که بسیار مطلوب است.
اما میدانیم که میراث فرهنگی بودجه مرمت این بنا را ندارد و شاید مرمت آن سالها طول بکشد. اما اگر این بنا در اختیار شهرداری قرار بگیرد، بودجه بیشتری برای این کار دارد. من معتقدم بهتر است این بنا در اختیار شهرداری باشد و مرمت آن با نظارت میراث فرهنگی انجام شود. مسأله، آزادسازی و مرمت کاروانسراست. 30 سال است که منتظریم درهای کاروانسرا به روی مردم باز شود تا این بنای زیبا را ببینیم.
کاروانسرا متعلق به تمام ایرانیان است؛ نه یک شخص و نهاد خاص
کاربری این بنا باید از روز اول آزادسازی روشن شود. اگر قرار است این بنا به هتل تبدیل شود، باید یک گروه تخصصی این کار را انجام دهند. هنوز برای این بنا، کاربری تعریف نشده و نمیدانیم قرار است از آن چه استفادهای بکنند. هربار که این موضوع را از مسئولین ذیربط پیگیری کردهایم، گفتهاند هنوز آن را تحویل نگرفتهایم که بتوانیم کاربری آن را روشن کنیم.
این کاروانسرا متعلق به شخص و نهاد و مردم سمنان نیست؛ بلکه متعلق به یک مملکت و تمام ایرانیان است که در اختیار یک شهر قرار گرفته است. باید برای آزادسازی آن همت کنیم. باید گروهی از هنرمندان نزد رئیسجمهور برویم و بگوییم دستور سال گذشته شما آزادسازی کاروانسرا بوده اما اینها کاروانسرا را تخلیه نمیکنند. برای تأمین هزینههای مرمت آن میتوان فراخوان گذاشت.
اگر هر سمنانی در داخل و خارج از کشور مبلغی اندک برای مرمت این بنا کمک کند، تمام هزینههای آن تأمین میشود. سمنانیها آنقدر تعصب و غیرت دارند که برای مرمت کاروانسرا کمک کنند؛ به شرطی که تکلیف آن روشن شود. یکی از کارهای ما باید پیگیری مساله کاروانسرا باشد. باید گروهی در این ارتباط تشکیل شود. اگر دولت بودجه ندارد، ما فراخوان میدهیم.
کافی است شمارهحساب بدهید و ببینید که مردم سمنان کمک خواهند کرد. ما آدمهایی در سمنان داریم که کمکهای خوبی برای مرمت کاروانسرا خواهند کرد.
بیرسانه: امیدواریم گوش شنوایی برای شنیدن این سخنان وجود داشته باشد. بگذارید به مسأله دیگری بپردازیم. شما پیشتر اشاره کرده بودید که سوغات سمنان باید چیزی شکیل و کوچک و قابل حمل باشد. پیشنهاد خود شما چیست؟
اگر اقدامی برای تعیین سمبل سمنان صورت بگیرد، میتوان روی آن کار کرد. هم سکه دارالمرحمه و هم نماد یوزپلنگ قابلیت تکثیر به صورت سفالی، سرامیکی، مسی و… را دارد.
میتوان جشنواره نان یا آش را در سمنان برگزار کرد
بیرسانه: در آستانه فرارسیدن فصل سرما هستیم. پیشتر از ایدههایتان برای برگزاری جشنواره آدمبرفی سخن گفته بودید؛ هنوز هم به آن فکر میکنید؟
اول دعا کنید برف بیاید(میخندد) ظاهرا پاییز و زمستانی خوبی در راه نیست اما حتی اگر نتوان این جشنواره را برگزار کرد؛ میتوان برای جشنوارههای دیگری برنامهریزی کرد که جاذب گردشگران و توریستها باشد؛ مثل جشنواره نان یا جشنواره آش. چیزهایی که ما داشتیم را دیگران بردند و ثبت کردند. آش را قزوین و نان را جایی دیگر ثبت کرده است ولی باز هم چیزهایی مثل انجیر سمنان داریم.
قیمت انجیر هم که بالا رفته است. به قول یکی از دوستان، انجیر همقیمت موز است. این محصول دارد ارزش پیدا میکند. من شنیدم که برخی از دوستان ما دارند، مزارع بزرگ انجیر راه میاندازند. همهجای ایران از جمله شمال، انجیر دارد اما انجیر سمنان شاید قیافه خوبی نداشته باشد اما شیرینی و طعم بسیار خاصی دارد. شمال و جنوب کشور از جمله بم بادمجان دارد اما واقعا بادمجان سمنان خاص است.
سالها قبل جشنواره بادمجان در سمنان برگزار شد.
طرح پیادهمحور خیابان امام بسیار بد اجرا شد
بیرسانه: اگر بخواهید با اعضای شورای شهر سخن بگویید، چه پیشنهاداتی برای آنها دارید؟
مهمترین سخن من با اعضای شورای شهر درباره پیادهراه امام است. من معتقدم این طرح بسیار بد اجرا شده است. این خیابان اصلا حس خوبی به آدم نمیدهد. گذاشتن آن پایهچراغها با هزینههای گزاف بسیار نادرست بود. تیرهای چوبی قدیمی میتوانست منظر این خیابان را بسیار زیبا کند. این طرح هنوز نیمهکاره است و چون طرح خوب اجرا نشد، از آن استقبال نشد.
همزمانی مشکلات اقتصادی و شیوع کرونا، سبب شد که بازاریان گمان کنند که کاسبی آنها به دلیل پیادهمحور شدن این خیابان کساد شده است اما به هرکجای سمنان که بروید، میبینید که کاسبیها چندان روبهراه نیست. مشکلات اقتصادی بهانهای شده که بگویند این خیابان را باز کنید. اسم این طرح، پیادهرو نبود، پیادهراه بود اما کاری که صورتگرفته اصلا شکیل نیست.
شما یک پیادهرو ایجاد کردهاید که هم چراغ برق در آن است، هم قرار است خط نابینایان در آن تعریف شود، هم سطل آشغال داشته باشد و هم صندلی و شما که میخواهید در این پیادهراه راه بروید باید از مابین این موانع عبور کنید! این المانها میتوانستند با درختان در یک راستا باشند تا اجازه دهیم که پیادهراه بزرگتری داشته باشیم اما عملا طرح خیلی بد اجرا شده است.
این همه برای سنگفرش هزینه شده اما کامیون در این خیابان رفت و آمد میکند. ماشینها روغنریزی دارند؛ بروید و ببینید که پیادهراه اکنون چه وضعیتی دارد. جوی آب تعریف شده اما آموزش بهداشتی نه! بهداشت باید بر این خیابان نظارت داشته باشد. اگر شبها به این خیابان بروید، بوی بد زبالههای داخل جویها شما را آزار میدهد. میوهفروشهای عزیز ما میوههای گندیده را داخل جویها میریزند.
با این پایهچراغها، منظر منار مسجد جامع خدشهدار شده است
چند میلیارد هزینه شد تا این خیابان، مرکز گردشگری باشد. شما تیر چراغبرقی گذاشتهاید که همپای منار مسجد جامع است! گردشگر یک عکس خوب از منار مسجد جامع نمیتواند بگیرد. گویا ما دوست نداریم برای هیچکاری تحقیق کنیم. طرحها را شروع میکنیم و میگوییم یکطوری میشود! همینطوری میشود که اکنون میبینیم! برخی پیادهراههایی که من دیدهام مثلا در قزوین و تهران و یزد و کاشان، حس خوبی دارد و آدم از حضور در آن لذت میبرد اما خیابان امام اینگونه نیست.
انگار این خیابان را به صورت مصنوعی بزک کردهاند. یکسری پایهچراغ نازیبا گذاشتهاند و برای رفع نازیبایی یکسری گل و بوته هم کنار آن گذاشتهاند! چه لزومی به این کار بود؟ این نحوه اجرای طرح، زیبایی مسجد جامع و مسجد امام را تحتالشعاع قرار میدهد. قرار بود سردر مغازهها هم اصلاح و زیباسازی شود. امیدوارم با تغییر شورا و شهردار، مسئولان گمان نکنند که دیگر وظیفهای در این خیابان ندارند.
این خیابان اصلا زیبا نشده است. امیدوارم شورای شهر فکری به حال این خیابان بکند.
انتهای پیام/ح