از قدیمیترین فرشهای ایران در قوشه تا بیتوجهی متولیان به ظرفیت فرش استان سمنان
گفتگوی بیرسانه با مدیر خانه فرش استان سمنان
به گزارش بیرسانه، به تازگی فرصتی دست داد تا در گفتگو با زهره افضلیپور، مدرس دانشگاه و مدیر خانه فرش استان سمنان گوشهای از پیشینه فرش در این استان را مرور کنیم. در این گفتگو آنچه که در حوزه فرش نگرانکننده است را خواهید خواند! بیمقدمه شما را به مطالعه این گفتگو دعوت میکنیم:
بیرسانه: سرکار خانم افضلیپور! چه چیزی در حوزه فرش استان سمنان شما را نگران میکند؟
در این حوزه مسائل نگرانکننده بسیاری نظیر کمرونق شدن صنعت فرش در استان وجود دارد. بسیاری از کارگاهها که پیشتر سر پا بودند، امروز از میان رفتهاند. اینها نگرانکننده است اما چیزی که بیش از همه ما را نگران میکند، بیتفاوتی مسئولان و متولیان امر در استان سمنان است. صمت در حوزه فرش و میراث فرهنگی در حوزه دستبافتهها، نمد، جاجیم، گلیم و گلیج مسئولیت دارند.
متأسفانه این مسائل برای این دو ارگان بسیار بیاهمیت است. این بیاهمیتی در همهجای کشور به چشم میخورد اما گویا در استان ما شدیدتر است. قدمت قومسِ گذشته که مرکز حکومت بوده، به دوره اشکانیان و پارتیها و ساسانیان بازمیگردد؛ این نقطه اکنون به نام قوشه شناخته میشود و در 35 کیلومتری دامغان قرار دارد. در این منطقه یک گورستان سهطبقه ساسانی وجود دارد.
ساسانیان مردگان خود را در گورهای سهطبقه دفن میکردند که زمین کمتر دچار آلودگی شود. حدود 55 سال پیش دو باستانشناس غیرایرانی در این گورستان یافتههای ارزشمندی داشتند. مثلا قدیمیترین قطعه لباس ایران را در این گورستان کشف کردند که جنس آن نمدی بود و یک بند ابریشمین داشت که متعلق به یک کودک بود و قدیمیترین تکه ابریشمی ایران است.
این نمونه در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود اما همین یک نمونه کافی بود تا ما در استان موزه لباس و نمد داشته باشیم. علاوه بر این، یک تکه پشمی با نوارهای سفیدرنگ با گلهای ششپر هم یافت شده و احتمالا یک زیلو بوده؛ در واقع قدیمیترین زیلوی کشفشده در ایران که مربوط به قرن ششم میلادی است، در حالی که قدیمیترین زیلوی پس از آن مربوط به قرن هشتم میلادی است.
قدیمیترین فرش جهان، پازیریک است که فرشی ایرانی است که در درههای آلتائی در خارج از ایران کشف شده است اما اولین فرش کشفشده در ایران هم مربوط به همین گورستان است. متأسفانه هیچ عزم و ارادهای وجود نداشته که این یافتههای ارزشمند را برای مطالعه یا نمایش از موزههای خارج از کشور به ایران بازگردانند؛ مانند اتفاقی که چند سال قبل افتاد و برخی از آثار موزه لوور را به تهران آوردند و این آثار در معرض بازدید علاقهمندان قرار گرفت.
ما یکسری زیلو در مسجد جامع و امام پیدا کردیم که بدون نگهداری اصولی و استاندارد رها شدهاند. اینها زیلوهای ارزشمندی هستند که کتیبه دارند؛ حتی برخی از آنها با برند «حکیم الهی سمنانی» وجود دارند اما نهادهای مسئول به این آثار بیتفاوتاند. تحقیق و پژوهش در این حوزه اندک و در حد صفر است. وقتی ما پژوهش خود را در این حوزه آغاز کردیم اساتید ما میگفتند مگر سمنان چیزی به اسم فرش داشته که شما سنگش را به سینه میزنید؟
سخن ما این بود که وقتی اولین فرش ایرانی مربوط به دوره پارتیها و اشکانیان در سمنان کشف شده، مگر میشود تصور کرد که بافت فرش در آن مقطع متوقف شده باشد؟ احتمالا باید فرشهای دیگری نیز وجود داشته باشد که کشف نشدهاند. ما مناطق و تپههای باستانی زیادی داریم که در آنها هنوز کاوش صورت نگرفته است و کاوش در برخی مناطق هم در یکی دو فاز و آن هم توسط خارجیها انجام شده است.
گویی تلاشی برای تربیت پژوهشگر در این حوزه صورت نگرفته است. متأسفانه در شهر ما در تمامی زمینهها پژوهش افت کرده است. متأسفانه امسال استاد ادیب، پدر سفال سمنان را از دست دادیم. وقتی عنوان میکنیم که ما در حوزه سفال بسیار غنی هستیم، شاید برای برخی قابل باور نباشد. وقتی از چاقوسازی حرف میزنیم، نام زنجان به ذهنمان میآید در حالی که چاقوسازی از رشتههای ریشهدار در سمنان بوده است.
متأسفانه امسال یکی از هنرمندان چاقوساز را هم از دست دادیم و فکر میکنم حداکثر دو هنرمند دیگر در این حوزه باقی مانده باشند. این کلیت وضعیت هنر و صنایع دستی در سمنان است. روزی هنرمندان سمنان در خانه صنایع دستی در بلوار شریف واقفی اسکان داشتند اما چند سال است که آن مرکز نیز از هنرمندان گرفته شده و کمترین حمایتی که میتوانستند بکنند هم از بین رفته است.
پرسش من این است که چگونه یزد و اصفهان و کاشان که بافتی مشابه سمنان دارند و همانقدر بیابانی و خشک هستند، پیش رفتهاند اما ما در نقطه کنونی هستیم؟ خانه آیتالله خاتمی در یزد به موزه فرش تبدیل شده است؛ بدینترتیب کسی که به این خانه میرود هم از یک خانه تاریخی بازدید میکند و هم از یک موزه با تعداد زیادی دستبافته و درآمدی هم نصیب موزهدار میشود.
چرا بسیاری از خانههای تاریخی مرمتشده ما بلااستفاده است؟
بیرسانه: در استان سمنان فرش یا دستبافتهی قدیمی کشفشدهای داریم که درباره نحوه نگهداری آن نگران باشید؟
قدیمیترین فرش کشفشده که از آن یاد کردم، در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود و شاید باید خدا را شکر کنیم که همانجاست و آسیب نمیبیند! اما در سمنان کاوش موثری انجام نشده و یافته خاصی نداریم. ممکن است مردم در خانههای خود دستبافتههای دویستسیصدساله را که نسل به نسل به آنها رسیده داشته باشند و طبیعتا روشن نیست که این دستبافتهها به چه شکلی نگهداری میشوند.
اما در استان سمنان مجموعهای برای نگهداری فرش و دستبافتهها وجود ندارد که نگران باشیم! فردی به نام آقای یغمائی که اهل سمنان است، در تهران یک کلکسیون خوب از دستبافتههای مناطق مختلف ایران دارد. در این کلکسیون بخشی هم مربوط به دستبافتههای سمنان است. من بسیار کوشیدم که در تعامل با مسئولان سمنان بتوانیم با استفاده از فرشهای سمنان که در این کلکسیون نگهداری میشود، یک موزه فرش در سمنان راهاندازی کنیم.
مسئولان میراث فرهنگی استان در وادی این مسائل نیستند و ما اگر هم بخواهیم در این حوزه کاری بکنیم باید به سراغ کسانی برویم که متولی این بخش نیستند تا شاید جوابی بگیریم. اما به هر حال این ظرفیتها وجود دارد و کاری در قبال آن انجام نشده است. وقتی تاریخ فرش سمنان را بررسی میکنیم درمییابیم که فردی به نام میرزااحمد کرمانی حدود 200 سال قبل، در مسیر مشهد به سمنان آمده و اینجا دچار تنگدستی شده است.
برای این که مشکل خود را حل کند به یکی از ائمه جماعات مراجعه کرده و آن امام جماعت شغل او را پرسیده و وقتی فهمیده که او در قالیبافی مهارت دارد، به او پیشنهاد کرده که امکاناتی در اختیارش بگذارد تا فرش ببافد و هم رفع حاجت کند و هم به مردم این سامان قالیبافی یاد بدهد. گفته میشود فرد دیگری به نام «حسین» که از اهالی آذربایجان بوده در اواخر عمر ملاعلی سمنانی، یعنی حول و حوش سال 1243 شمسی، به سمنان آمده است.
داستان او نیز مشابه همان فرد نخست است اما از آن سالها فرشی در اختیار نداریم. به نظر میرسد در برههای کلکسیوندارها و یهودیان فرشهای سمنان را خریدهاند و از استان خارج کردهاند. نمونههای فرش سمنان در آلمان و آمریکا در موزهها به چشم میخورد. در ایران هم باید فرشهایمان را در موزههایی جز در سمنان ببینیم. به عنوان مثال در موزه ملک یکی دو نمونه از فرشهای سمنان به چشم میخورد.
در موزه ملی فرش ایران در تهران نیز یکی دو نمونه از فرشهای سمنان وجود دارد. گفته میشد در آستان حضرت عبدالعظیم حسنی یک فرش بزرگ پارچه 24 متری متعلق به سمنان وجود داشته اما به رغم پیگیریهای ما، امکان بازدید از این فرش فراهم نشد. اگر مسئولان ذیربط پیگیر این مسأله بودند مطمئنا به نتیجه میرسیدند.
بیرسانه: فرش امروز چه نسبتی با پیشینه فرش ایران دارد؟ وقتی به فرش امروز نگاه میکنید چه احساسی پیدا میکنید؟
در این زمینه یک «متأسفانه» و یک «خوشبختانه» وجود دارد. خوشبختانه در مناطق بسیاری، فرشِ باکیفیت بافته میشود اما متأسفانه در برخی از مناطق ایران در بافت فرش تقلب میشود؛ مثلا برخی مناطق فرش جفتیباف دارند، یعنی برای این که نخ کمتری مصرف کنند، به جای آن که یک جفت چله را بگیرند و گره بزنند، دو جفت چله را میگیرند و گره میزنند.
یا مثلا شاهد چند چین یک پود هستیم؛ یعنی به جای آن که در هر رج از بافت پود کلفت و پود نازک عبور کند، بافنده پنج یا شش رج میبافد و بعد پود را رد میکند؛ برای این که سرعت بافت بیشتر شود. اینها مصداق تقلب در بافت فرش است.
ما در سمنان میتوانیم فرشهای آهنی را ببینیم که بسیار محکم و از نظر بافت فوقالعاده هستند؛ اما سوال این است که چرا در بازارهای داخلی و خارجی، نامی از فرش سمنان وجود ندارد؟ پاسخ این است: مادامی که طرح و نقشه دیگر نقاط را کپی میکنیم ما فقط حقالعمل دریافت میکنیم و بس! و به همین خاطر برند فرش سمنان را نخواهیم داشت. ما 10 تا 12 هزار بافنده در استان سمنان داریم که میتوانند به جای کپیکاری، برای سمنان برند بسازند.
2 هزار نفر از این تعداد دستبافته میبافند و مابقی بافنده فرش هستند. جمع کثیری از آنها در شاهرود و دامغان هستند که متأسفانه طرحهایی همچون طرحهای نائین را کپی میکنند. با وجود آن که خوشه فرش و دستبافتههای سمنان از سال 97 شکل گرفته اما تولیدکنندگان، دچار ترس از دست دادن بازار کوچک داخلی هستند و این ترس اجازه نمیدهد که آنها نقوش سمنان را ببافند.
ما برای احیاء میراث فرش کوشیدهایم اما از جایی به بعد نیازمند اقدام تولیدکننده هستیم. تولیدکننده از نیروی بافنده خوب و پتانسیل منطقه استفاده میکند اما کار با نقشه فرش تبریز، کاشان و قم بافته میشود و در این شرایط ما نمیتوانیم دم از برندینگ بزنیم.