رسالت هنر در کشور ما از بین رفته است
گفتگوی بیرسانه با محمد فیلی؛
به گزارش بیرسانه، فیلمبرداری «دنیای آرمان» این روزها در سمنان در حال انجام است؛ فیلمی که چند بازیگر خوشنام هم در آن ایفای نقش میکنند. محمد فیلی، این روزها برای بازی در این فیلم، میهمان سمنان است. این فرصت را مغتنم شمردیم و دقایقی پای حرفهای این بازیگر کهنهکار سینما و تلویزیون نشستیم. مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید:
بیرسانه: جناب آقای فیلی! چه شد که به پروژه آرمان پیوستید؟ این پروژه را چطور میبینید؟
پروژه آرمان برای من تازگی دارد و یک کار نوست چراکه سالها بود که در هیچ فیلم و سریالی به شاهنامه نپرداخته بودند و برای اولینبار بود که من دیدم یک جوان از سمنان، روی این موضوع کار میکند. این باعث شد که من در کار آرمان حضور داشته باشم.
در حق تئاتر کملطفی میکنند
بیرسانه: دستکم بخشی از جامعه بازیگران، نزد جمعی از مردم، گروه مرجع تلقی میشوند تا آنجا که ممکن است رفتارهای ساده آنها مثل لباس پوشیدنشان تقلید شود! این امر از نظر شما چقدر آسیبزاست؟
البته تئاتر همواره نجابت خاص خود را داشته است. به اعتقاد من تئاتر مقدس است و متأسفانه به آن نمیرسند و در حقش کملطفی میشود. بچههای قشر تئاتر بسیار ضعیف هستند. اما آنچه گفتید بیشتر معطوف به ظرفیت و جنبه خود آدمهایی است که در سینما و تلویزیون کار میکنند. برخی جنبه دارند و از موقعیتی که دارند درست استفاده میکنند اما برخی، ممکن است به بیراهه بروند که تأثیرات بدی خواهد داشت؛ به این دلیل که نگاه مردم به هنرمندان است و گفتار و پوشش و رفتارشان بر مردم تأثیرگذار است.
بیرسانه: چند سال قبل فیلمی از شما منتشر شد که در آن خطاب به قاضیالقضات، گلایههایی را درباره مشکلی که در خصوص منزلتان ایجاد شده بود بیان کردید؛ سرانجام آن ماجرا چه شد؟
تصور کنید من در شهری مشغول بازی در سریالی هستم و به من اطلاع میدهند که به دلیل اختلاف بین مالک و خریدار، قفل در خانهای که اجاره کردهای را شکستهاند و میخواهند اثاثیهات را بیرون بریزند! گوشی را دادند دست افسری که آمده بود؛ گفتم من فلانی هستم! گفت اِ! من اجازه نمیدهم این کار را بکنند! سخن من این بود که با مردمی که نمیشناسندشان چگونه رفتار میکنند؟
این شد که تصمیم گرفتم فیلمی منتشر کنم و از قاضیالقضات که آن زمان آقای رئیسی بپرسم، چرا قضاتتان اینگونهاند؟ پس از انتشار آن فیلم، تعداد زیادی از مردم کامنت میگذاشتند و میگفتند که مثلا مدتهاست معطل رسیدگیهای قضایی برای رسیدن به حقشان هستند. من تازه آنجا عمق فاجعه را دانستم. این درد جامعه ماست و کسی هم به آن رسیدگی نمیکند.
آقای مسئول! لااقل یک درخت بکار!
مرا میشناسند و حرفم شنیده میشود، بقیه مردم چه باید بکنند؟ در مملکتی که در آن دم از اسلامیت زده میشود، این مسائل دردآور است و باید به این دردها رسیدگی شود. قبل از انتخاباتها برخی طوری صحبت میکنند که مردم فکر میکنند میخواهند شقالقمر کنند اما انتخاب که میشوند آن حرفها تمام میشود. من به یکی از نمایندگان مجلس گفتم شما باید کار ماندگاری در منطقهتان بکنید، اصلا نمیدانست چه باید بکند! گفتم لااقل یک درخت بکار!
مسائل باید به طور ریشهای اصلاح شود.
بیرسانه: بگذارید به حوزهای دیگر وارد شویم. روزی روزگاری امثال آقای حاتمی در این کشور فیلم میساختند و امثال نادر ابراهیمی مینوشتند؛ آیا نسل آدمهای بزرگ در سینما منقرض شده است؟
متأسفانه مسئولان کاری کردهاند که خیلیها ناگزیرند فقط چیزی که مدیران میپسندند را بنویسند و بسازند. مگر ما کارگردان خوب نداریم؟ چرا برخی از بهترینهایشان امروز خانهنشیناند؟ ناصر تقوایی کجاست؟ هرکسی که مسئول میشود قوانین خودش و سلیقه خودش را اعمال میکند. ما هنوز آدمهای بزرگی داریم. بهرام بیضایی کجاست؟ چرا برای این مملکت کار نمیکند؟
رسالت هنر در کشور ما از بین رفته است
چرا باید جاهای دیگر از امثال بهرام بیضایی استفاده کنند؟ بخش عمدهای از آدمهای بزرگ سینمای ما به رحمت خدا رفتند و مابقیشان هم دیگر کار نمیکنند. رسالت هنر در کشور ما از بین رفته است. ما به آدمهایی تبدیل شدهایم که صرفا لودهبازی و مسخرهبازی کنیم و مردم را بخندانیم و آنها را سرگرم کنیم؛ اما آیا توانستهایم دردهای جامعه را نمایش دهیم؟
بیرسانه: شما چندباری در مصاحبههایتان نسبت به پخش مکرر سریال مختارنامه انتقاد کردهاید. ما نتوانستهایم آثار فاخر جدیدی در حوزه دینی بسازیم در حالی که مختارنامه نشان داد که مردم به این حوزه علاقهمندند. کجای کار میلنگد؟
پرسش من این است که چرا ما نتوانستهایم از آدمهایی که توان ساخت آثاری مثل مختارنامه را دارند، استفاده کنیم؟ اگر بخشی از بودجهها برای این آثار اختصاص دهند، بخشی از مشکلات حل میشود. تلویزیون بودجههای آنچنانی دارد و از تبلیغات درآمدهای هنگفتی دارد؛ بخشی از این درآمدها باید به حوزه فیلمسازی در زمینههای دینی اختصاص پیدا کند.
ده سال قبل، در مهدیه تهران، با مرحوم سلحشور در مراسمی بودیم؛ ایشان آن زمان از من قول گرفت که در فیلم حضرت موسی(ع) بازی کنم؛ گفتم اگر شروع کنید، بازی میکنم. پس از فوت آقای سلحشور، آقای شورجه کار را به دست گرفتند و الان هم آقای حاتمیکیا. چرا باید ساخت سریالهای اینچنینی اینقدر مشمول مرور زمان شود؟ آن هم با این همه زحمتی که هنرمندان برای خلق این آثار میکشند.
سریالهای فاخرِ دهه شصت؛ از سربداران تا هزاردستان
بسیاری از هنرمندان در زمان ساخت آثار، آسیب میبینند اما هیچکس به وضعیت آنها رسیدگی نمیکند. دلایل زیادی وجود دارد که ما نمیتوانیم کارهای ویژه ارائه دهیم. برگردید به دهه شصت. در آن دهه چند سریال فاخر ساخته شد؟ از سربداران بگیرید تا ابنسینا و میرزاکوچکخان و روزیروزگاری و هزاردستان. آن هم با آن امکانات کم. برای سریال روزیروزگاری به بدبختی یک حلقه نگاتیو بیکیفیت کهنه پیدا میکردیم.
با آن شرایط سریالهای فاخری ساخته شد. در دهه هفتاد، شمار آثار فاخر کمتر شد، در دهه هشتاد باز هم کمتر… اما از سال 1390 تا 1400 چه کار ویژه یا سریال بزرگی ساختهایم؟ اگر سالی فقط دو گروه کارهایی مثل مختارنامه میساختند اما آنتن تلویزیون پر بود و هم تماشاچی لذت میبرد و طالب سریال بعدی میشد. خیلی از دوستان ما از تکرار سریال مختارنامه، واقعا کلافهاند و میگویند چقدر ما را نشان میدهند؟
اینگونه میشود که مردم قصه سریالهای ترکی را به خوبی بلدند! وقتی یوسف پیامبر(ع) در ایران ساخته شد، یکی از کشورهای عربی، بلافاصله یک یوسف دیگر ساخت و نشان داد! آنها چگونه اینقدر سریع سریال میسازند و چرا ما نمیتوانیم؟ آنها برای فرهنگشان پول خرج میکنند. سابقه ندارد که در ایران به ما گفته باشند ما پول داریم و میخواهیم یک کار خوب انجام دهیم.
هرجا رفتیم به ما گفتند ما بدبختیم و پول نداریم و اگر میشود کمتر بگیرید و نگیرید و…! این است که کار خوب ساخته نمیشود. برخی از تهیهکنندگان راهش را یاد گرفتهاند؛ نقش میفروشند و یک نابازیگر را میگذارند و یک کار حالبههمزن میسازند. مردم باهوشاند و از این آثار خوششان نمیآید. من معتقدم بسیاری از این آدمها باید جارو شوند و آدمهایی که واقعا کار را بلدند گلچین شوند.
دوگانگی رفتار در برابر گزینش!
اگر بعد از 24 سال درس خواندن و گرفتن فوقلیسانس برای بکارگیری در بسیاری از نهادها اقدام کنید، پدرتان را درمیآورند و گزینشتان میکنند و هزار سوال و جواب میکنند آن هم نه برای استخدام، برای این که قراردادی با شما ببندند و ماهی چندرغاز به شما بدهند! اما یک بازیگر یا کارگردان همینطوری به سینما و تلویزیون وارد میشوند.
بیرسانه: عزم جارو کردن آدمهای نامربوط در سینما و تلویزیون را در مسئولین میبینید؟
نه!
بیرسانه: امروز کارهای بسیار سطح پایینی با پولهای خیلی بزرگ در شبکه نمایش خانگی ساخته میشود.
نمایش خانگی مافیای خودش را دارد. وقتی تلویزیون اینگونه عمل کند، مجال سرمایهگذاری برای ساخت آثار در بیرون از تلویزیون فراهم میشود. اگر پول نباشد، آثار سطح پایینی تولید میشود. در شبکه خانگی، به دنبال اسپانسر میگردند و مییابند. و سوال این است که وقتی فلان دفتر میتواند اسپانسر پیدا کند و فیلم و سریال بسازد، یک ارگان دولتی نمیتواند این کار را بکند؟ و چرا نمیتواند؟
نابسامانیهای مالی، انگیزه را از هنرمندان سلب میکند
من امروز به فلان دفتر میروم. میگویند ما فلان مقدار برای نقش شما قیمت تعیین کردهایم. من میبینم نقشی که مثلا هزار تومان بر آن قیمت گذاشتهاند، قیمت واقعیاش پنج هزار تومان است. طبیعتا من هم به اندازه همان هزار تومان برایش کار میکنم. وقتی اینگونه با هنرمندان تا میکنند، انگیزهها را از آنان میگیرند؛ امر مختص بازیگران نیست؛ کادر فنی، کادر صحنه، لباس، تدارکات و… همینطورند.
اگر تهیهکننده راست و حسینی بگوید من اینقدر پول گرفتهام و میخواهم یک سریال خوب ساخته شود و حقتان را هم میدهم، کارهای خوبی ساخته میشود. این چیزی است که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود. امروز قرارداد میبندیم و میدانیم که بخشی از پول قطعا پرداخت نمیشود! ناظر کیفی برای پروژهها تعریف میکنند اما ناظر مالی نه! باید یک ناظر مالی هم سر کار باشد تا دریابد واقعا چقدر هزینه شده است؟
من سالها در آثار مختلف شاهد بودهام که هرکاری که تزریق مالیاش خوب بوده و بچهها راضی بودهاند، به خوبی انجام شده و هرکاری تزریق مالیاش خوب نبوده، هم کار طول کشیده و هم خوب از آب درنیامده.
بیرسانه: اگر برای چند دقیقه اختیارات وزیر ارشاد به شما تفویض میشد، اولین دستوری که صادر میکردید چه بود؟
به تمام مراکز و شهرستانها میگفتم آدمهای کاربلد را جمع کنید، جلسه بگذارید و از آنها سوال کنید که چه کاری بلدید انجام دهید؟ و از آنها استفاده کنند. این کار را نمیکنند! مینشینند پشت میزهایشان و مشغولاند! من با یکی از آقایان بحثم شد و گفتم ما به شما رأی دادیم که سر کار بیایید و حالا چند ساعت باید پشت در دفترتان بنشینیم تا ما را راه بدهید؟
مشکلات حل میشود اگر مسئولان بتوانند به درد مردم گوش بدهند
هروقت اینها مردمی شدند و توانستند با مردم تماس داشته باشند و توانستند درد مردم را گوش بدهند(حتی اگر نتوانند درد مردم را حل کنند) خیلی از مسائل حل میشود. قشر جوان پر از استعداد و دانش است و باید از آنها استفاده کرد اما آنها به شدت افسردهاند و آدم نمیداند چگونه به آنها بگوید مقاومت کنید. آقایان که وزیر و وکیل میشوند، اگر توانستید به آنها دسترسی پیدا کنید، شاهکار کردهاید!
باید آدمهای درستِ دردکشیده در مناصب قرار بگیرند. برخی آمدهاند که باغ و ویلا و تفریحگاه خودشان و آقازادههایشان را بسامان کنند. چند وزیر میشناسید که فرزندش بیکار باشد؟
بیرسانه: البته وزرایی داشتیم که فرزندان مظلومشان به سبب بیکاری، واردات انجام میدادند!
برو سوال بعدی!(میخندد)
ملاقات خصوصی و ماجرای حذف سیمرغ مردمی!
بیرسانه: درباره جشنواره فجر چه چیزی شما را امیدوار میکند و چه چیزی شما را آزار میدهد؟
من نرسیدم که آثار جشنواره را ببینم. حضرت آقا گفته بودند درباره پرستارها و کادر درمان فیلم ساخته شود، اما به این مسأله توجه نکردند. یکی از دوستان ما فیلمی در اینباره ساخت، اما اصلا کسی آنها را ندید. من به دعوت آقای ضیاء هاشمی فیلم ملاقات خصوصی را دیدم و بسیار فیلم خوبی بود. درد را به مسئولان نشان میدهد و میگوید فکری به حال این دردها بکن!
همه مردم هم به این فیلم رأی دادند اما آن را حذف کردند چون آقایان خوششان نیامد از فیلمی که واقعیت جامعه را بیان میکرد.